۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

ترك ختايي

روي مزرعه ها و روي افق



روي بال و پر پرندگان


روي آسياب و سايه ها


نام تورا مي نويسم


وبا نيرو و قدرت يك كلمه


زندگاني را از سر مي گيرم


من براي شناختن تو به دنيا آمده ام


براي ناميدن تو


اي آزادي !        شعري از پل الوار


از منظومه فرمانروای دل


تزيين شميم ترا


اگر باد با خود ببرد


دنيا رستگار ابدي


گلها و پروانه ها مي شود


لذت عاشقي فصل هايم را


كارد آجين


بلور خون ريزيت كن !


اي ترك ختايي


ماهشهر پاییز ۸۸ علی بهار






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر